از دست من و
قافیه هایم گله مند است
ماهی کـه
دچارش غزلم بند به بند است
مو فندقی چشم
سیاهی که لبانش
مرموز ترین
عامل بیمــاری قند است
زیبــایـی
مــــواج پس پلک بنفـشش
دلچسب تر از
اطلسی و شاه پسند است
سیب است کــه
از دامنـه ی رود مـی آید؟
یا نه... گل
سر بسته به موهای کمند است؟
دارایی من ـ
چند کلاف غزل ـ از تو
شیرینی لبخند
تو ـ یک جرعه ـ به چند است؟
دیماه رسیده
است و من زخمی و سردم
لبخند بزن
خنده ی تو گـــرم کننده است
از ما گله کم
کن که بپاشیــــم غزل را
پیش قدم
پاشنه هایی که بلند است
حامد عسگری